دل پریشان (دِ پَ) پریشان دل. آنکه دلش پریشان بود. پراکنده احوال: گم کرد پی از میان ایشان می رفت چو ابر دل پریشان. نظامی ادامه... پریشان دل. آنکه دلش پریشان بود. پراکنده احوال: گم کرد پی از میان ایشان می رفت چو ابر دل پریشان. نظامی لغت نامه دهخدا